loading...
غلامرضانجفی سولاری
غلامرضانجفی سولاری بازدید : 267 شنبه 13 آذر 1389 نظرات (0)

وقتی خبر شهادت رزمنده بسیجی شهید بزرگوار شهرام صفائی

را به مسجد آوردند ولوله ای بپاشد از آنجائیکه شهرام از بچه های

محبوب مسجد بود تا هفتمین روز شهادتش شبها بچه های مسجد

را در منزل شهید و در کنار خانواده داغدارش سپری کردند .

مجید یاوری که فردی بود ملی گرا و حالات خاصی داشت اگر چه

خودش از بسیجیان جبهه بود و آرپی جی یازده زن قهاری بود و در کنار

حسین ریاحی از روشنفکران مسجد زوج خوبی را تشکیل داده بودند لکن

حالات ملی گرائی خاصی داشت !

در منزل شهرام بچه ها جمع بودند و هریک از خاطرات شهرام چیزی

می گفت که ناگهان مجید حرف جالبی زد و در کمال ناباوری گفت :

 این شهیدان تا ابد زنده اند ...

ما که از این حرفهای اعتقادی تا حالا از مجید نشنیده بودیم یهو

با هم گفتیم :

یه بار دیگه بگو چی گفتی ؟

مجید دوباره گفت :

جدی میگم این شهدا تا ابد زنده اند همانند آریوبرزن ها !

همانند آرش کمانگیرها ! و ...

ما که تازه متوجه شدیم باز مجید میخواهد از همان حرفهای

همیشگی بزند همگی با هم خندیدیم و ...

غلامرضانجفی سولاری بازدید : 228 سه شنبه 11 آبان 1389 نظرات (0)

دست خط امام بر روي عكس شهيد مهدي باكري

سلام عکس زیبائی از چهره ملکوتی شهید فرزانه روزگار

شهید باکری دیدم که مزین به دستخط مراد و مرشدمان

خمینی کبیر است حیفم آمد برایتان در وبلاگ قرار ندهم

روح بلند امام و شهدا و شهید باکری بزرگ شاد

غلامرضانجفی سولاری بازدید : 215 چهارشنبه 28 مهر 1389 نظرات (1)

بسم رب الشهداء و الصدیقین



ما اگر عاشق جبهه بودیم،

به خاطر صفای بچه هایی بود که لذت های مادی را فراموش کردندواکنون ما نیز چون شماییم.

وقتی در خون خویش غلطیدیم وچشم از دنیا بستیم،فکر می کردیم که دیگر همه چیز تمام شد .

اما اینگونه نشد دردهای شما در فراق ما دل ما را بیشتر آتش می زد.درست است که ما به هر چه میکنید آگاهیم اما این بلای بزرگی بودکه ای کاش نصیب ما نمی شد.

وقتی شما از این وآن طعنه می خوریدولاجرم به گوشه ی اتاق پناه می بریدوبا عکس های ما سخن می گوییدواشک می ریزید،به خدا قسم اینجا کربلا می شودوبرای هر یک از غم های دلتان اینجا تمام شهیدان زار می زنند.

یاد آن زمانی که در مجالس با یاد ما گریه می کنیدوبر سر وسینه می زنید.ما نیز به یاد آن روزها که با هم در فراق وسوگ مولایمان سینه می زدیم وگریه می کردیم همراه با اشک شما،اشک غم می ریزیم.خدا می داند که ما بیشتر ازشما طالب شماییم.

( دیداریم) برای همین پروردگار عالم هر از چند گاهی اجازه می دهد که با مولایمان امام حسین(علیه السلام) دردودل کنیم.بچه ها!آقا امام حسین (علیه السلام)خیلی بزرگوار است.او بهتر از همه شما شلمچه را می شناسدفاطمیه را زیباتر از همه ی شما برای ما تعریف میکند وخاطره های جبهه را خیلی دوست دارد.هر وقت به پابوسش می رویم از ما می خواهد برایش خاطره بگوییم.

به مجرد اینکه بچه ها شروع به نغمه سرایی میکنند چشم های آقا مالامال از اشک می شود.سر مبارکشان را به زیر می اندازدودانه های اشکش زمین بهشت ومحاسن شریفشان را تر می کند.همین دیروز بود که نوبت من بود تا خاطره تعریف کنم.من از غروب های شلمچه تعریف کردم.

از کانال ماهی،از سه راه شهادت،از جاده شهید صفری،سنگر های خونی،جاده امام رضا وجاده شهید خرازی.هنوز چند دقیقه نگذشته بود که صدای ناله های آقارا با همین دو گوش خود شنیدم،آرام وآهسته فرمود:

هیچ اصحابی ویاورانی بهتر وبا وفاتر از اصحاب خود ندیدم.یکی از بچه ها به من گفت:بس است.

دیگر نگو که اقا سر از زیر برداشت وآهسته فرمود:بگو،بگو عزیز دلم!آنچه دلت را بیتاب کرده بگو.بچه ها! اینجا بر خلاف دنیای شما خاطره های جبهه زیاد مشتاق دارد وهمه ی اهل بهشت بخصوص آقا مشتاق آن هستند.

یک روز به آقا عرض کردم :آقا جان!دوستان ما اکنون در دنیا هستند،بی آنها بر ما سخت می گذرد.آقا در حالی که اشک تمام محاسنش را پر کرده بود،فرمود:

آنها بقیه شهدای منند. به جلال خداوند سوگند که در سکرات موت،ظلمت قبر،عذاب قبر،عذاب روح،ودر آن واویلای مشر تنهایشان نخواهم گذاشت.

آن ها در حساس ترین ایامی که نیاز به یاور داشتم ،لبیک وفا سر دادند.من به اکبرم گفته ام که بدون آنها به بهشت نیاید.راستی بچه ها !

اینجا همه با لباس خاکی هستندکه خود امام فرمود:این لباس بیشتر به شما می آید.بچه ها در آن روزهایی که بی بی فاطمه ی زهرا (س) دست های بریده عباس وقنداق خونی علی اصغر را نزد خدا برای شفاعت می برد.

ما هم که گرد وغباری از خاک شلمچه ،مهران ،فاطمیه ،فکه ،دهلران،چزابه،اروند،مجنون،کوشک، وپاسگاه زید بر چهره هامان نشست وخونی را که هنگام شهادت بر بدن ولباس هامان جاری شده بود، جمع کردیم ودر آن لحظه ی حساس برای شفاعت شما به همراه آوردیم .شما مطمئن باشید که ما شما را فراموش نکردیم ونخواهیم کرد.

غلامرضانجفی سولاری بازدید : 232 پنجشنبه 22 مهر 1389 نظرات (4)

 آیا میدانید 

- آیا می‌دانید ایرانیان در انگلیس ثروتمندترین قشر جامعه هستند حتی ثروتمندتر از ملکه الیزابت.
-
آیا می‌دانید ایرانیان در آمریکا فرهیخته‌ترین افراد جامعه امریکا هستند.
-
آیا می‌دانید رئیس کامپیوتر ناسا یک ایرانی است.
-
آیا می‌دانید حدود 250 ایرانی در ناسا محقق داریم.
-
آیا می‌دانید کورش کبیر بر جهان حکومت می‌کرد و به نوعی قدرت جهان در دست  

ایران بود.
-
آیا می‌دانید سال 2001 در فرانسه سال ایران نام داشت.
-
آیا می‌دانید اگر 3 قاره آسیا و امریکا و آفریقا را به هم وصل کنیم ایران در مرکز  

جهان است.


-

- آیا می‌دانید انسان در سال 3000 قد متوسط 2 متر و 120 سال عمر و پوست قهوه‌ای خواهد داشت.

 آیا می‌دانید وزن 1 قاشق چایخوری از سیاه چاله‌ها 2 میلیارد تن است؛ بله 2 میلیارد تن.
 

- آیا می‌دانید یک سیاهچاله در کهکشان راه شیری است که هر ثانیه 1000 بار دور خود می‌چرخد.
 

- آیا می‌دانید ضریب هوشی انسان‌های معمولی بین 85 تا 105 است.
 

- آیا می‌دانید هر تار موی انسان می‌تواند تا وزن 100 گرم رشد کند.
 

- آیا می‌دانید بلندترین موی سر دنیا 6 متر است.
 

- آیا می‌دانید چشم انسان معادل یک دوربین 135 مگاپیکسل است.  


- آیا می‌دانید نوعی عنکبوت می‌تواند 300 برابر وزنش را بلند کند.
 

- آیا می‌دانید طول موج نور مرئی بین 700 400 نانومتر است.
 

- آیا می‌دانید خورشید کوچک‌ترین ستاره دنیا است.
 

- آیا می‌دانید وقتی به خورشید نگاه می‌کنید صحنه 8 دقیقه قبل از آن را مشاهده می‌کنید.
 

- آیا می‌دانید زمین در آغاز پیدایش خود 2000 بار بزرگ‌تر از حجم کنونی خود را داشته است.
 

- آیا می‌دانید مساحت سوراخ اوزون 34 میلیون کیلومتر مربع یا به اندازه آمریکای شمالی است.
 

- آیا می‌دانید سالانه 3,1 میلیون مترمکعب چوب صرف چوب‌های غذاخوری در چین می‌شود.
 

- آیا می‌دانید ماموت‌ها که 10 هزار سال پیش منقرض شدند تا 6 سالگی شیر مادرشان را می‌خوردند.
 

- آیا می‌دانید جوانان هندی شادترین و جوانان ژاپنی افسرده‌ترین‌های جهانند.
 

- آیا می‌دانید مردم فیلیپین به بیش از 1000 لهجه سخن می‌گویند.
 

- آیا می‌دانید عمر مفید انسان‌ها در کف دستشان نوشته شده است، نگاه کنید. 63 = 18 - 81
 

- آیا می‌دانید مسن‌ترین انسان دنیا با 142 سال سن الان در ایران زندگی می‌کند.
 

- آیا می‌دانید به گفته صندوق پول جهان ایران در تورم رتبه 5 جهان است و تا چند سال دیگر البته 1 خواهد شد.
 

- آیا می‌دانید گران‌ترین کفش دنیا 1 میلیارد و 700 میلیون تومان است.
 

- آیا می‌دانید گران‌ترین سینمای خانگی 210 میلیون تومان است.

 آیا می‌دانید فرشته‌ها با سرعت نور حرکت می‌کنند و زمان بر آن‌ها کند می‌شود.

غلامرضانجفی سولاری بازدید : 219 پنجشنبه 15 مهر 1389 نظرات (2)

هوالعزیز

محمود دوست خوب من یه چیزی واسم نوشته که حال منو

خیلی گرفته !!!

بخونید ...

تقدیم به آنهایی که بخاطر "خدا "ماندند !

من جامانده از بچه های مجنونم و آغشته به عطر و بوی خون .

من شاهد غریب ترین شب های شام غریبان وقتی همسنگر

بی سرم درکانال مانده است بودم .

من همدم پیشابنی بند و مهر نماز وچفیه ای خونین و وصیتنامه

و قبر خالی هستم .

من تشنه ی آب قمقمه ای هستم که رمز عملیاتش یاابالفضل

العباس (س) بود .

من هرغروب بی سایبان دلتنگی هایم را با چند تکه سنگ قسمت

میکنم .

من خجلت زده مادری هستم که سراغ استخوان پسرش را از من

میگیرد.!!!

کسی غربت مرا به انتظار نمی نشیند مگر خاکهایی که بال ملائک

را در اغوش کشیده است .

کسی ناله های مرا نمی شنود مگر کانالهای منتهی به بهشت .

کسی نفسهای مرا نمی شمارد

مگر چفیه ای خونین !

و درآخر کسی تنهایی ام را لمس نمیکند

مگر آن قامت برخاک افتاده و

گلویی پاره و پهلویی شکسته .

هزار گفته دیگر و اما من خموشم ...

غلامرضانجفی سولاری بازدید : 262 پنجشنبه 08 مهر 1389 نظرات (2)

خاطره دیگری از دوست عزیزم حسن آقا آستوی

حسن آقا سمند داره ! مدتی پیش تصادف کرده و خودرو پرایدی به ایشان ببخشید به خودرو ایشان ! خسارت میزند .

حسن آقا که همیشه سعی میکند خیلی با کلاس و با فرهنگ بالا بنظر برسد! البته واقعا همین گونه هستند ! اما خوب بگذریم !

طرف از ماشین میاد پائین و منتظر برخورد حسن آقا می شود ! حسن آقا که خیلی عصبانی شده ! مطابق معمول خیلی با کلاس به طرف می گوید : سلام خدا خیرتون بده ! خیره اتفاقیه که افتاده !

من از اون آدمائی نیستم که بخواهم شما را بدوشم و دنبال پول نیستم ! همونطور که گفتم اتفاقیه که افتاده ! اگر موافقید بهتره نزاریم وقتمون هدر بره من رئیس یه اداره م و وقتم ارزشمنده ! و دیرم میشه ! هزار تا کار و بدبختی دارم !

طرف که به شدت تحت تاثیر کلاس بالا و اخلاق حسن آقا قرار گرفته میگه آقای مهندس ! حق با شماست ! چقدر تقدیمتون کنم !

حسن آقا با بزرگواری به طرف میگه صدتومان نمیخواد بدید ! پنجاه تومان کافیه اگر هم بیشتر شد با خودم !

طرف هم کلی خوشحال میشه و دست میکنه توی جیب و پنجاه هزارتومان به حسن آقا میده !

تا میان برن یهو پلیس راهنمائی و رانندگی باتفاق میاد رد بشه کنار اونا می ایسته و میگه چی شده ؟

میگن تصادف کردیم و توافق کردیم داریم میریم ! ممنون !

پلیس هم میگه خوب معلومه خوب کاری کردید توافقی حل کردید !

مقصر حسن آقاست ...

دیگه نگم چی شد که خجالت می کشم ...

ولش کنید تا بعد ...

 

غلامرضانجفی سولاری بازدید : 217 سه شنبه 30 شهریور 1389 نظرات (3)

سلام عزیزان  

بزرگداشت هفته دفاع مقدس ملت بزرگ ایران که یادآور دلاورمردیها 

و رشادتهای این مردم نجیب با دست خالی است  

را بهمه شما عزیزان همراه تبریک عرض می نمایم . 

برای شادی روح مطهر شهدا صلوات  

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
سلام خاطرات و دلنوشته هایم تقدیم به شما تا چه مقبول افتد و در نظر آید محتاج نگاه و نظرات و نصایح شما هستم ... همین ...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 29
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 9
  • بازدید ماه : 2,307
  • بازدید سال : 7,271
  • بازدید کلی : 24,498